English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1755 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
joule kelvin effect U انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
ice point U دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
capacitor discharge ignition U سیستم احتراق با انرژی زیاد
overcrop U زیاد حاصل برداشتن از
overfeed U زیاد سوخت رساندن به
diesel ramjet U موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
mixed highs U بسامدهای زیاد مخلوط شده
burn in U فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
high pressure U فشار زیاد
overvoltage U فشار زیاد
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
reaction turbin U توربین فشار زیاد
overpressure U زیاد شدن فشار
superincumbent U دارای فشار زیاد فشاری
to work at a high pressure U با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
to overexert U زیاد به خود فشار آوردن
to overstrain oneself U زیاد بخود فشار اوردن
xenon high pressure lamp U لامپ فشار زیاد گزنون
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
blowing U خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
ogive U شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
scissors U سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
diesel fuel oil filter U صافی سوخت موتور دیزل
jet stream U جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
auto rich U مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
warm gas thruster U جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
afterburning U عملیات بعد از احتراق سوخت
fuel oil mixture U مخلوط روغن و سوخت
igniter U ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
popped U سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
fuel air mixture ratio U نسبت مخلوط سوخت و هوا
pop U سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
pops U سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
restricted propellant U سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
wein law U طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
ignition voltage U فشار الکتریکی احتراق
constant pressure combustion U احتراق در فشار ثابت
compression ingition U احتراق توسط فشار
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
residence time U مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
best power mixture U نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
earth pressure U فشار حاصل از خاک
wave pressure U فشار حاصل از موج
jet mixer U مخلوط کننده با فشار اب
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
weakest maintained U ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
accelerating pump U پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
auto lean U مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
blowdown U خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
rife U زیاد
squeamishly U زیاد
great- U زیاد
overmuch U زیاد
great U زیاد
outrageously U زیاد
much U زیاد
thickest U زیاد
large adv U زیاد
greatest U زیاد
profusely U زیاد
mortally U زیاد
generous U زیاد
hugely U زیاد
high U زیاد
tremendously U زیاد
highest U زیاد
highs U زیاد
immoderate U زیاد
extensive U زیاد
thicker U زیاد
very U زیاد
widest U زیاد
wider U زیاد
too much U زیاد
over and above U زیاد
not a lettle U زیاد
widely U زیاد
swingeing U زیاد
mickle U زیاد
mickle or muckle U زیاد
muckle U زیاد
vastly U زیاد
heavily U زیاد
thick U زیاد
greatly U زیاد
no end of U زیاد
highly U زیاد
profoundly U زیاد
egregiously U زیاد
too U زیاد
copious U زیاد
fulsome U زیاد
effusively U زیاد
heartbreak U غم زیاد
intensively U زیاد
wide U زیاد
supererogatory U زیاد
overly U زیاد
to a large extent U زیاد
in quantities U زیاد
superabundant U زیاد
in excess U زیاد
intense U زیاد
ranksack U زیاد
extortionate U زیاد
immane U زیاد
quite a few <idiom> U زیاد
heart break U غم زیاد
excessive U زیاد
numerous U زیاد
extortionary U زیاد
plethoric U زیاد
many U زیاد
for all the world U بی کم و زیاد
squeamishness U زیاد
glaring U زیاد
intensely U زیاد
late U زیاد
plaguily U زیاد
populous U زیاد
celsius temperature scale U مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
ntp U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
stp U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal temperature and pressure U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard condition U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard temperature and pressure U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
onding U بارندگی زیاد
queazy U زیاد دقیق
profound interest U دلبستگی زیاد
considerably U نسبتا"زیاد
agreat d. of trouble U دردسر زیاد
exceeding U خیلی زیاد
superannuated U زیاد کهنه
aggrandise U زیاد شدن
tremendous U مقدار زیاد
profuse of gilfts U زیاد بخشنده
alto relievo U برجستگی زیاد
escalated U زیاد شدن
carnosity U گوشت زیاد
pretentiousness U ادعایی زیاد
escalate U زیاد شدن
over confident U زیاد مطمئن
vehemently U باحرارت زیاد
over anxious U زیاد دل واپس
vehement U باحرارت زیاد
over estimate U زیاد براوردکردن
over anxiety U دل واپسی زیاد
sale on a large scale U فروش زیاد
over blow U زیاد دمیدن
escalating U زیاد شدن
manifold U بسیار زیاد
desudation U عرق زیاد
escalates U زیاد شدن
pretentiously U با ادعای زیاد
ravenously U با گرسنگی زیاد
quaffed U زیاد نوشیدن
wheen U تعداد زیاد
punctiliousness U دقت زیاد
superabundant U خیلی زیاد
exceedingly U بحد زیاد
quaff U زیاد نوشیدن
subtility U دقت زیاد
slather U مقدار زیاد
rigours U دقت زیاد
rigour U دقت زیاد
proliferate U زیاد شدن
rigorously U با دقت زیاد
meticulously U با دقت زیاد
far U زیاد خیلی
apace U باسرعت زیاد
accretive U زیاد شونده
quaffing U زیاد نوشیدن
vast U زیاد عظیم
to toll up U زیاد شدن
scrupulosity U دقت زیاد
scrupulousness U دقت زیاد
scrupulousy U بادقت زیاد
with much regret U با تاسف زیاد
sky-high U درارتفاع زیاد
sky high U درارتفاع زیاد
with many regrets U با تاسف زیاد
to run rup U زیاد کردن
rigors U دقت زیاد
prosternation U سستی زیاد
quaffs U زیاد نوشیدن
violent pain U درد زیاد
vast U مقدار زیاد
prosternation U ضعف زیاد
riches U ثروت زیاد
overwrite U زیاد نوشتن
booster U زیاد کننده
on the warpath <idiom> U عصبانیت زیاد
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com